این روزها در مورد او حرف و سخن فراوان است. کافی است از سوی پیرلو به بازی فراخوانده شود، آنگاه کوچکترین حرکات او زیر قویترین ذرهبینهایِ انتقادی قرار خواهد گرفت؛ اگر عملکرد او با طبع طرفداران همسو نباشد یک قدم به درب خروجی باشگاه نزدیکتر میشود و اگر نمایشی قابلقبول نیز ارائه کند، دیگر چندان اهمیتی برای طرفداران ندارد! حتی بازی خوب او در مقابل استونی نیز بیشتر از آنکه امید به اعطای فرصتی دیگر به او در یووه را پدید بیاورد، به عنوان فرصتی مناسب برای فروش او با قیمتی کمضررتر عنوان شد تا این حقیقت تلخ اثبت شود که دیگر کسی دلش برای فدریکو در یووه نمیطپد.
اینها همه از آن نشان دارد که فدریکو برناردسکی روزهای بسیار سختی را در دوران فوتبالیاش طی میکند. فوتبال همان چیزی است که تماشاگران دراستادیومها و یا صفحات تلویزیونشان میبینند. نظرات متفاوت است و نمیتوان توقع داشت همه در مورد یک موضوع دیدگاهی مشترک داشته باشند اما ناامیدی از برناردسکی این روزها فصل مشترک بیانکونریها در هر نقطهای از ایتالیا و سایر نقاط جهان است.
اینکه مدعی شویم او از همان ابتدا نیز توانایی و ویژگیهای لازم برای موفقیت در یووه را نداشت شاید کمی زیادهروی و افراط باشد. همه آنهایی که فوتبال ایتالیا را با دقت دنبال میکنند به خوبی توانمندیها و درخشش خیرهکننده او در فیورنتینا را به خاطر دارند. او بازیکن بسیار خوبی بود و همه به او امیدهای فراوان داشتند اما مشکل دقیقاً از زمانی آغاز شد که او در همان سطح متوقف شد و درجا زد. او اگرچه گاهی در برخی از بازیها عملکردی قابلقبول از خود نشان میداد اما شوربختانه در بسیاری از بازیهای دیگر آنقدر کماثر و گاهاً پراشتباه ظاهر میشد که اصطلاحاً در بازی «ناپدید» بود.
باید پذیرفت که برناردسکی پروژهای بود که آنطور انتظار داشتیم، پیش نرفت. او هرچند در آغاز ورودش تقریباً شبیه ستارهای آیندهدار پای به تورینو گذاشت اما هرگز آنطور که باید رشد نکرد و میزان توقعات از او بسیار بیشتر از سرعت پیشرفتش حرکت کرد. او در یووه این فرصت را داشت تا مهارتهای فنیاش را ارتقا دهد اما فدریکو هرگز نتوانست این پروژه و دستاورد را در خانواده بانویپیر بهدست بیاورد. داستان او و یووه به واپسین فصلهایش نزدیک شده و اگر معجزهای رخ ندهد، جدایی، تقدیرِ تغییرناپذیر فدریکو برناردسکی در ژانویه خواهد بود.
به قلم Mario Sconcerti